روبیگپ جلسهای هفتگی هست که برای دانشجویان روبیکمپ برگزار میشه؛ هر بار ما میزبان یکی از افراد موفق در اکوسیستم استارتاپی هستیم و در گپوگفت با او، با تحصیلات، شغل و مسیر زندگی اون فرد آشنا میشیم.
سعی داریم طی این جلسات دانشجوها با ایدههای جدید و بزرگ آشنا شوند و از افراد موفق الگو بگیرند و و برای آینده بهتر هدفگذاری کنند.
مهمان این روبیگپ آقای صابر خسروی، مدیر مرکز نوآوری ویکست و از بنیانگذاران این مجموعه هستند. در ادامه این بلاگ میتونید خلاصه گفتوگو با ایشون رو بخونید.
خودت و کارت رو به ما معرفی میکنی؟
در وضعیت کار، من دو جا تمرکز دارم. به صورت تماموقت در ویکست هستم و در کنارش هم مشاوره کسبوکارهای مختلف به شکل پارهوقت انجام میدم؛ مرکز نوآوری ویکست یک کسبوکار خانوادگی یا family business هست که من و پسرخالههایم اون رو راهاندازی کردیم. کار ویکست تولید محتواست و منظورم از محتوا، هر آن چیزیست که پیامی رو از طریق قالبهای مختلف رد و بدل میکنه. مثل صدا، انیمیشن، تصویر، متن و …. در ویکست روی چند صنعت محتوایی فعالیم. یکی از این صنعتها صنعت سینما و تلویزیون هست.البته وقتی از تلویزیون صحبت میکنیم منظور فقط صداوسیما نیست بلکه منظور ویدیوها و آیپیتیویها (IPTV) هم هستند؛ مثل فیلیمو، نماوا و دیگر پلتفرمهایی که برای اشتراکگذاری ویدیو استفاده میشوند. در کنارش در بحث جلوه های ویژه سینمایی یا به اصطلاح VFXهم فعالیم.
دومین صنعتی که درش فعالیم صنعت تبلیغاته؛ برای مثال اغلب محتوایی که احتمالا در شبکه اجتماعی دیجیکالا یا برندهای مشابه دیدهاید در ویکست ساخته میشه.
یکی دیگر از صنعتهایی که درش فعالیم، انیمیشن هست. تمرکز ما بیشتر در بازار خارج از ایران است ولی در بازار داخل ایران هم کار میکنیم. مثلا در حال حاضر انیمیشنی به نام «چیا» که در ویکست ساخته شده از تلویزیون پخش میشه. برای مثال بازار خارجی هم، در حال حاضر یک فیلم سینمایی در ترکیه اکران داریم و با کشورهای خارجی هم انیمیشن میسازیم.علاوه بر فضای تلویزیون، تبلیغات و انیمیشن، در صنعت موسیقی هم فعالیم. استودیو صدا داریم و آهنگسازی، صداگذاری، دوبله مسترینگ و خدمات مربوط به صدا رو انجام میدیم.
ویکست از کجا شروع شد و چجوری به وجود اومد؟
همونطور که گفتم ویکست یک کسبوکار خانوادگی هست و در واقع تاریخچه ویکست انباشت تجربههای ما چند نفر هست. پنج سال پیش، قبل از اینکه در کارخانه آزادی کسبوکارمون رو ایجاد کنیم و اسمش رو ویکست بذاریم، تحت اسامی دیگهای فعالیت میکردیم.
پیش از ویکست دو تا تجربه داشتیم. یکی از اونها حضور فعال خانوادهمون در این صنعت بود. بخش زیادی از علاقه من به این حوزه به علت پدرم هست. پدرم از قدیمیهای رادیو تلویزیون ملی ایران هست. هنگام ورود پدرم به تلویزیون، اصلا مفهوم تدوین وجود نداشته و موقعی که این تکنولوژی وارد ایران شد،پدرم اولین تدوینگر تلویزیونی ایران در زمان شاه بوده. در نتیجه ما خانوادگی با صنعت محتوا خیلی آشنا بودیم.
من بچگی خیلی به استودیوهای تلویزیون می رفتم. پسرخالههای من هم به این صنعت علاقهمند بودند و به دلیل علاقهای که به حوزه تهیه کنندگی، فیلمسازی و سینما داشتند، کار کردن در این زمینه هم براشون جذاب بود. با اینکه در حال حاضر تلویزیون به معنای قبل وجود نداره و این صنعت داره کمرنگ میشه، اما در اون دوره تنها مدیایی که وجود داشت تلویزیون بود و حضور در تلویزیون و کار کردن تو تلویزیون جدای از منزلت اجتماعی خیلی زیادی که داشت، انبوهی از تجربههای جدید بود. در واقع ما این شانس رو داشتیم و من به واسطه پدرم، و پسرخالههایم به واسطه علاقهای که به فیلمسازی داشتند وارد این صنعت شدند. از این جهت گفتم که عقبه ویکست برمیگرده به محیط اطرافمون و زندگیمون در صنعت محتوا. من تقریبا از شانزده سالگی تدوین یاد گرفتم. شاید فکر کنید پدرم این موضوع رو به من یاد داد، ولی او بزرگترین خدمتی که به من کرد، این بود که خیلی چیزی در مورد تدوین به ما یاد نداد و ما خودمون تدوین یاد گرفتیم. اگر فعالیت حرفهای کاری رو اینطور بگیم که آدمها در مقابل کاری که میکنند پول میگیرند، من تقریبا از هفده، هجده سالگی کار می کردم. تدوینگر بودم و به مرور زمان به دلیل علاقه درسی هم که داشتم، این مسیر به سمت دنیای تبلیغات رفت. در واقع من تدوینگر تلویزیون نبودم، به عنوان تدوینگر صنعت تبلیغات کار میکردم. تا زمانی که سال نود من کلا از صنعت محتوا که درش فعال بودم خارج شدم و وارد اکوسیستم استارتآپی شدم. به این علت که من بابت کارم درآمد میخواستم و این پولها وصول نمیشد. خیلی این اتفاق پیش میومد که پولمون رو نمیدادند و ارزش کارمون از دست میرفت .این اتفاق باعث شد که من کمی از کار کردن توی صنعت محتوا دلزده بشم و به واسطه تحصیلات کارآفرینیام در دانشگاه و قوتی که در اکوسیستم استارتآپی به وجود اومده بود، وارد اکوسیستم استارتآپی شدم و شروع به کار کردم.
وارد مرکز نوآوری وینگ (wing) که در بانک سامان بود شدیم، آن زمان با دنیای فناوری مالی (Fin Tech) آشنا شدم و فعالیتمون با استارتآپ موبایلت شروع شد. کار ما محصولات بانکی بود. بعد مدتی از اون تیم جدا شدم و ویکست رو راه انداختیم.
از سال ۹۶ هم پسرخالههای من یک صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر در اکوسیستم استارتاپی ایران تاسیس کردند. پس به عنوان دومین تجربه پیشزمینه قبلی ویکست میشه به تجربه اکوسیستم استارتآپی اشاره کرد. عملا پنج سال پیش، این دو تا تجربه رو ما کنار هم گذاشتیم و ویکست از دلش در اومد. صنعت محتوا در ایران صنعتی سنتی هست. به این معنی که بازیگران با کسبوکارهای نوین و استارتآپی آشنا نیستند. ما به عنوان افرادی که پیشزمینهای محتوا داشتیم و مدتی هم در اکوسیستم استارتآپی زندگی کرده بودیم، این دو رو کنار هم گذاشتیم و با شناسایی خلاهای باز محتوا، بیزینس مدل ساختیم و تحلیلش کردیم.
آیا خارج از ایران و به طور کلی این نیاز هم وجود داره؟
در دنیا رادیو تلویزیونهای خصوصی وجود داره و و از اساس به لحاظ قانونی این امکان در ایران نیست و عملا در دنیا، فضای محتوا به گونه دیگهای رشد کرده. از طرفی هم افراد متخصص در این حوزه زیاد نیستند.
اون موقع که نوجوان بودی چجوری و با چه ابزاری تدوین میکردی؟
حدودا سال هفتاد و شش پدرم برامون کامپیوتر خرید و برادرم که هفت سال ازم بزرگتره علاقه خیلی شدیدی به کامپیوتر داشت.اون موقع من ۱۰ سالم بود و خب دارم در مورد زمانی حرف میزنم که از اساس ویندوز وجود نداشت و ما با سیستم عامل داس کار میکردیم.
من به واسطه برادرم با فضای کامپیوتر آشنا شدم و بعدا با نقش پررنگ کامپیوتر در تدوین، همراه پدرم تدوین در نرم افزار را یاد گرفتم.
در ویکست چه سرویسهایی ارائه میشه؟
در واقع ما سرویس های صفر تا صد میدیم توی همه اون حوزههایی که گفتم. یعنی مثلا ما تو صنعت تبلیغات، لوگو، پالت رنگی، شعار و قسمتهای مختلف رو دیزاین میکنیم. همچنین برای ساخت تیزر و بیلبورد و اینفلوئنسر مارکتینگ، شبکه اجتماعی، سایت و … هم خدمات میدیم. در کنارش پخش و استیریم هم انجام میدیم. (نمایش چند تا عکس)
به نظرت دنیای مدیا داره به کدوم سمت پیش میره؟
به نظر من سرعت پیشرفت تکنولوژی و سرعت آداپته شدن مغز نسلهای جوان با تکنولوژی خیلی سهمگین زیاد بوده. احتمالا هیچکدوم از شما تجربه زندگی بدون اینترنت و تکنولوژی رو نداشتید ولی من و همدورهایهایم داشتیم. دنیا بعد از دورهای دچار تغییر زیادی شده. برای مثال، احتمالا من و همسالانم باید تلاش کنیم تا متوجه بشیم شبکه اجتماعی مثل "تیک تاک" چیه؟ به نظرم فضای جذابی داره ولی سوال بزرگی که دارم اینه من چه ویدیویی برای اشتراکگذاری در تیکتاک بگیرم یا اصلا چه چیزی منتشر کنم؟! من در صفحه تیکتاکم، ویدیویی از شوت فوتبال دارم که حتی فکر میکردم چه ویدیوی خوبی شده! بعد مدتی که بهش رجوع کردم متوجه شدم دنیای تیکتاک کاملا متفاوته. این دنیا متعلق به نسل آلفاست و گویا ما درکش نمیکنیم.
به دیدگاه من بالاتر از سطح صنعت میدیا، انیمیشن، سینما و … صنعت مهمتری به نام صنعت سرگرمی وجود داره. پس از اونجایی که مصرفکننده آینده صنعت رو میسازه و ذائقه مصرفکننده هم به شدت در حال تغییره، فرصت ورود نسلهای جدیدتر به وجود میاد. اتفاقا این موضوع در روابط قدرت هم بسیار تاثیرگذار بوده. در قدیم و نسل ما، بزرگترها به عنوان افراد دانا و با تجربه به حساب میآمدند، در حالی که در این دوره سن معیاری برای این ویژگی نیست و حتی جوانان کمسن و سالتر منابع جذابی دارند که میتونن به خوبی ازش استفاده کنند و در این زمینه دانششون از بزرگسالان بیشتر باشه.
برای شغل شما، در واقع مدیریت مجموعهای در حوزه محتوا رشته دانشگاهی وجود داره؟ بچهها برای حرکت در این مسیر باید چه کار کنند؟
بله رشته دانشگاهیش وجود داره. برای مثال در حوزه تلویزیون دانشکده صدا و سیما، یا در حوزه انیمیشن هنرستان، رشته انیمیشن، کارگردانی، فیلمنامهنویسی، پژوهش هنر وجود دارند. در حوزه تبلیغات هم، مدیریت، MBA، مدیریت بازاریابی هستند. ولی من به عنوان کسی که نهاد آکادمی و دانشگاه رو دوست دارم، و تا درجاتی تحصیل کردم، باید اضافه کنم که ما در ویکست طی پنج سال حداقل گذشته کسی رو نداشتیم که فقط به دلیل رشته تحصیلش استخدامش کنیم و نگاه ما همیشه به مهارت بوده. این اتفاق دو دلیل اصلی داره:
- مورد اول، دانشگاههای ایران با صنعت و کار فاصله زیادی داره. به این معنی که درسی که در دانشگاه میخونیم با دانشی که باید داشته باشیم متفاوته.
- مورد دوم، به نظر من فضای کسب و کار کاملا مربوط به مهارت محوری هست. برای مثال برای منی که میخوام نیرو استخدام کنم، مهارت مهم هست نه دانش!
تعریف خیلی کاربردی و مهم مهارت میگه: «مهارت آن چیزیست که از اساس با تمرین به دست میاد.» مهارت اصلا مربوط به ذات و غریزه نیست و نیازمند تمرین و تکراره. دانشگاه محل تمرین نیست، محل کسب دانشه. دانش پیشزمینه عمل هست و با تکرار عمل مهارت به دست میاد. برای مثال برای من گرافیست کسیه که تا حالا دو هزار تا مثلا طرح گرافیکی زده باشه. اینکه در دانشگاه رشته گرافیک تحصیل کرده یا نکرده باشه چندان اهمیتی نداره. نه به این معنی که دانشگاه بد باشه یا نباید بریم دانشگاه. درسته که دانشگاه و رشته مهم و موثره، مهارت از اون مهمتر هست.
آیا ویژگی کارآفرینی و کنجکاوی در صابر نوجوان هم وجود داشته؟ چگونه کشف شد؟
به نظر من، زندگی برآمده از جزئیات ریز یا به اصلاح روزمره است. شاید در نگاه اول کارهای کوچکی که روز به روز انجام میدیم تاثیر چندانی در زندگیمون نداشته باشه، اما همین لحظات به ظاهر بیاهمیت کلیت زندگی رو تشکیل داده.
من و پسرخالههام از بچگی رویای فیلم ساختن و صنعت محتوا رو داشتیم. در کودکی ما فیلم ساختن رو به عنوان بازی انجام میدادیم و شاید هیچوقت تصور نمیکردیم سی سال بعد یک استودیو ضبط داشته باشیم. به نظرم توجه به همین کارهای روزمره ساده میتونه مسیر رو بهمون نشان بده و فکر کردن به این موارد خیلی مهمه.
مثلا من از نوجوانی علاقه زیادی به کتاب داشتم و خیلی کتاب میخوندم. شاید اون موقع اهمیت روزنامه نوشتن رو نمیدونستم ولی از روی علاقه در مدرسه روزنامه مینوشتم و میفروختم. یادمه در دبیرستان با یکی از دوستانم بوفه مدرسه رو اجاره کردیم و ساندویچ میفروختیم. احتمالا اون زمان نسبت به این کار به چشم کارآفرینی نگاه نمیکردم و مثل کارهای روزمره و روتینم انجامش میدادم. اما همین باعث شد در عالم نوجوانی مهارت فروختن رو یاد بگیرم. مثلا همین مهارت باعث شده که وقتی وارد جلسه فروش میشم، ترسی ازش ندارم و انگار از نوجوانی به شکل ناخودآگاه تمرینش کرده بودم. منطق «عدهای کارآفرین به دنیا میان و عدهای کارآفرین نیستن.» رو قبول ندارم و به نظر من کاملا مهارته و از تمرین کردن به دست میاد.
با تجربهای که داری، چه توصیهای به نوجوونها میکنی؟
از نظر من هر چیزی که انتخاب میکنین در آینده براتون حتما اتفاق میفته. منظورم اصلا ارزشی نگاه کردن نیست. مثلا اگر شما الان دارید کتاب می خونید، به این معنی نیست که ارزشتون از کسی که الان داره فوتبال بازی می کنه، بیشتره. ممکنه کسی که فوتبال بازی میکنه در بیست سالگی وارد تیم ملی فوتبال ایران بشه!
در هر زمینهای که تلاش کنی، مسیرش برات به وجود میاد. اگه از قبل روی درس و کتاب خواندن بیشتر تمرکز داشتی، موقعیت های ورود به دانشگاه بیشتری خواهی داشت. چون بیشتر این مهارت رو تمرین کردی و مشاغل موجود در این فضا، بیشتر در دسترست هست.
در کنارش مهمه که دچار سختگیری نشیم. گاهی فکر میکنیم بهتره الان به جای تفریح و استراحت، کار کنیم یا درس بخونیم، غافل از اینکه زندگی کلی بعد داره و شاید فقط یک بعد کار کردن هست! زندگی لزوما کار، درس، خانواده، ورزش، تفریح یا … نیست. زندگی مجموعهای تمام اینهاست! ایدههای بزرگ داشتن اصلا بد نیست ولی به خودتون سخت نگیرید. حتی لازمه بعضی وقتها فارغ از کار، کاری که واقعا بهش علاقه داریم رو انجام بدیم و این موضوع هیچ اشکالی نداره، ولی مهمه که دایره انتخابتون رو بشناسین. خیلی موضوعات در زندگی مثل، اسم، محل تولد خانواده، مدرسه رفتن، انتخاب ما نبوده. پس باید اینها رو بپذیریم. اما موضوعاتی مثل انتخاب دوستان، تفریح، دست ما بوده و هست و میتونیم سعی کنیم در این زمینه انتخاب درستی داشته باشیم.
یه ویژگی که من داشتم و خیلی بهم کمک کرد، نترسیدن از تجربه جدید بود. من در کنار شغل اصلی که در موردش صحبت کردیم، شغلهای جانبی دیگری هم داشتم. دورهای روزنامهنگاری کردم، کفش فروختم و تدریس کردم. به نظرم آدمها تا دوره بیست و پنج سالگی نباید از امتحان کردن کارهای جدید بترسند. چون علاوه بر اینکه اون رو تجربه میکنی، متوجه میشی که آیا بهش علاقه داری یا نه. یکی از خوش شانسیهام انجام کارهای مختلف در نوجوانی بود. در کنار درس خواندن، فوتبال هم خیلی دوست داشتم و با اینکه این دو حوزه مورد علاقهم بودند، اما به انجام این دو محدود نشدم و کارهای دیگه مثل فروختن و تدوین رو هم امتحان کردم. بدیهی هست که از تعدادی هم خوشم نیاد و دیگر ادامهشان ندم، ولی مهم یادگیری و امتحان کردنش بود.
ممکنه اطرافتون آدم «ندوییده و رسیده» زیاد ببینید. افرادی که تلاش نکردهاند ولی به مقام و هدفشون رسیدهاند. ناگهان مواجه میشیم با آدمی که بدون تلاش به هدفش رسیده و شاید فکر کنیم بدون تلاش هم میشه رسید…؟ احتمالا سرخورده میشم اما حواسمون باشه که همه ما برای رشدمون باید یه هزینه ای بدیم. اگر شما در حال حاضر در برنامهنویسی کار میکنید، در روبیکمپ هستید، تلاش میکنید و مهارتهای مختلف یاد میگیرید حتما در آینده شما رشد بیشتری نسبت به همسنوسالهاتون خواه خواهید داشت.
خطری که اینجا وجود خواهد داشت، خطر تک بعدی شدن هست. به این معنا که شما به عقب برگردید و بفهمید در زندگی فقط کار کردید و بعدهای دیگر زندگی مثل وقت گذراندن با خانواده، ورزش، تفریح و … رو کنار گذاشتید.
این یک خلاصه از گفتوگوی روبیکمپ با آقای صابر خسروی بود. روبیگپها هر دو هفته یکبار در سایت، یوتیوب و کستباکس روبیکمپ منتشر میشوند. از طریق این لینک میتونید ریکورد این جلسه رو ببیند.